ام المصادب تقدیم می کنم به سالار خوبم عزاداری هاتون قبول در گاه حق
به طفلي كه خون از گلويش چكيد
ستم را به صلابه خواهم كشيد
بر اين غم مگر مي شود صبر كرد
مگر مي شود خون حق را نديد
به جانت قسم جان به لب آمده
به ولله تب پشت تب آمده
چه داغيست بر جان عالم ببين
بدون تو شب پشت شب امده
به رب دو عالم به جاني كه نيست
به وقت نماز و اماني كه نيست
من ام المصائب شدم بعد تو
چه گويم ز درد جهاني كه نيست
برادر ، برادر ، تو جان مني
تو كه عشق وروح و روان مني
تو رفتي و جان من از دست رفت
تو مشكل ترين امتحان مني
تو تعبير خون خدايي و بس
تو تصوير خوب وفايي و بس
جهان تا ابد مات اين لحظه هاست
تو زيباترين ماجرايي و بس
[ بازدید : 719 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]